خشم ریشه دار

خشم،یکی از مهم مشکلاتی که امروزه جامعه بشری با آن مواجه است

خشم ریشه دار

خشم،یکی از مهم مشکلاتی که امروزه جامعه بشری با آن مواجه است

اشکال خشم این است که اگرچه بخشی از زندگی است ؛ ولی ما را از رسیدن به اهداف خود بازمی دارد و علت این که افراد درباره خشم دچار تعارض و تضاد هستند،

بایگانی

۱۴ مطلب در نوامبر ۲۰۱۶ ثبت شده است

سه عامل ایجاد خشم از دیدگاه یک روانشناس


1) ژنتیک: از پدر و مادر خود به ارث برده‌ایم.

2) یادگیری محیطی: با داشتن پدر و مادر خشمگین و بد زبان، در محیط یاد گرفته‌ایم.

3)مشکل های هورمونی

منشا پرخاشگری کودکان

کودکان نسل امروز در دریایی از فیلم ها، بازی ها، داستان ها و مسابقه های تلویزیونی غرق شده اند اما پسر بچه ها و گاهی هم دختر بچه ها به

تصاویر خشونت آمیز به دقت نگاه می کنند و با لذت بردن از قدرت شخصیت های داستانی یا قهرمانان مسابقه، صبح روز بعد همه آموخته های خود

را در مدرسه روی همکلاسی های خود تمرین می کنند. در گذشته خشن ترین صحنه ها و داستان هایی که بچه ها می دیدند و می شنیدند،

جنگ سپاهیان داستان های تاریخی بود اما امروزه خشونت و دعوای تن به تن را زیاد می بینند.

 

انواع نرم افزار های رایانه ای و روش های فیلمبرداری و تدوین فیلم ها، کلوزآپ های ملموسی را در اختیار کودکان قرار می دهند و کودک صحنه

تیراندازی، شمشیر کشیدن، کتک کاری و دیگر اعمال وحشیانه را از نزدیک حس می کند.

 

عامل دیگری که باعث القای خشونت به بچه ها می شود به تصویر کشیدن قهرمان هایی قوی و خشن است که در تمام داستان یا بازی می توانند

هرکس را که خواستند، از سر راه خود بردارند. نتایج تحقیقات نشان می دهند ۴۰ درصد صحنه های خشن فیلم ها و سریال ها، فقط به شخصیت

های خوب داستان اختصاص دارند بنابراین کودک یاد می گیرد آدم های خوب قوی و خشن اند.

 

محققان دریافته اند هریک ساعت تماشای برنامه تلویزیونی خشن، خطر قلدرشدن کودک را در سنین ۱۱ ۶ سالگی، بین ۶ تا ۹ درصد افزایش می

دهد و دختربچه هایی که چنین برنامه هایی را می بینند در آینده زنانی خشمگین و عصبی خواهند شد.

 

فیلم ها، بازی های رایانه ای و موسیقی های سبک جدید و غربی در افزایش خشم کودکان تاثیر دارند ولی می توان آنها را از دسترس کودک دور

کرد. والدین می توانند با مراقبت بیشتر و قراردادن الگوهای سالم و بهتر برای فرزندشان، سلامت روانی او را تضمین کنند.

 

اما مساله این است که محدودیت های لازم را ایجاد نمی کنند و خودشان هم از این رسانه ها الگوبرداری می کنند بنابراین حتی اگر کودک را از

تماشای تصاویر و فیلم ها و بازی های خشونت بار منع کنیم، خشونت را از بزرگ ترها یاد می گیرند. آنها بازیکن های محبوب فوتبال را می بینند که

هنگام بازی ناگهان با یکدیگر گلاویز می شوند، رانندگانی که با یک تصادف کوچک یقه همدیگر را می گیرند یا درگیری های لفظی مردم یا اعضای

خانواده و... کودک تمام این تصاویر را ضبط می کند.

 

ریشه عصبانیت در چیست؟

جالب است بدانیم خشم و عصبانیت یکی از راه های مقابله با فشارهای زندگی است.  زیرا در تحقیقاتی که در ریشه یابی عصبانیت شده،باین نتیجه

رسیده اند که مهمترین نقش عصبانیت، جلوگیری از احساس درد و رنج  است.  

شاید این سئوال پیش بیاید که چگونه خشم و عصبانیت جلوی احساس درد را می گیرد.  پاسخ این است که خشم در حقیقت مانع میشود که انسان

نسبت به احساسات دردناک  جسمی و روحی آگاهی پیدا کند.  بعبارت دیگر، خشم و عصبانیت بنوعی انسان را در مقابل درد بیحس می کند به این

دلیل است که خشم یک مکانیزم دفاعی نامیده می شود.  در تراژدی های دردناک زندگی، انسان قبل از احساس درد، احساس خشم نسبت به

انسان های دیگر، زندگی و حتا خدا پیدا می کند.

برخی از این حساسات دردناک عبارتند از دلهره های شدید، ترس، احساس گناه، احساس شکست و بی ارزش بودن.  معمولاً ریشه های عصبانیت را

باید در وقایع کودکی و یا نحوه رفتار اطرافیان جستجو کرد. اگر چه خشم یک احساس طبیعی است، ولی نحوه ابراز خشم و عصبانیت در افراد مختلف

متفاوت است و این بخش یعنی نحوه ی ابراز عصبانیت معمولاً یادگرفتنی است.  برای مثال اگر فردی در خانواده ای بزرگ شده که پدر و یا مادر خشم

خود را با داد و فریاد، ناسزا گفتن،کوچک کردن دیگران، مشت کوبیدن به در و دیوار، شکستن وسائل خانه و بدتر از همه، حملات فیزیکی به افراد

خانواده ابراز داشته اند، بدون شک کودکان نیز یاد می گیرند که خشم خود را از این راه ها ابراز کنند.  حتا در چنین مواردی، برای برخورد با درد و رنجی

که رفتار خشونت آمیز در انسان بوجود می آورد، راه حل در خشم و عصبانیت بیشتر است.

سخن بزرگان در مورد خشم

آن کس که ریشه خشم را از سرزمین دلش برکند و به نفس خود چیره شود از بزرگان بنی آدم است.     حضرت محمد (ص)


از خشم و غضب بپرهیز, زیرا غضب شخص را به مذلت پوزش طلبیدن وا می دارد.     امام صادق (ع)


اگر بر ناتوان خشمگین شوی, دلیل بر این است که قوی نیستی.     ولتر


بردباری در زمان خشم و خوشرویی به هنگام عسرت مشکل ترین کارهاست.     بقراط


تنبیه در هنگام خشم, اصلاح نیست, بلکه انتقام است.     مونتینی


حکیم باید که تیزی آتش خشم را به آب حلم بنشاند و شیطان هوس را به افزون خرد در شیشه کند و بنای کارها را به لطف نهد.     بوذرجمهر


خشم معتدل شایسته مرد حکیم است.     فیلون


خشمگین شدن, انتقام خطاهای دیگران را از خود گرفتن است.     والتر پوپ


خشم یک کینه مکشوف و موقتی است, ولی کینه یک خشم دائم و محفوظ.     لابرویر


سخنان آرام و ملایم خشم را فرو می نشاند.     مثل یوگسلاوی


طبیعت تند و عصبانی و ناراضی همیشه از نیمه راه به استقبال غصه و تشویش می رود.     اسمایلز


نفرت همان خشم و غضب است که روی هم انباشته شده است.     سیسرون

پیشنهاد


 پیشنهادهای ذیل راهکارهایی عملی را ارائه می دهند که می توان در مورد آنها برنامه ریزی کرد:
 
 - به پزشکان، پرستاران، نیروی انتظامی و مدیران مدارس اختیار داده شود که در موارد مشاهده کودکان تحت خشونت واقع شده گزارش بدهند و

نیروی کافی نیز برای پیگیری وجود داشته باشد.

 - فرهنگ سازی از طریق رسانه های گروهی، بالا بردن سطح آگاهی مردم از حقوق جزایی و آشنا کردن آنان از عواقب عملشان می تواند راه حلی

برای جلوگیری از ارتکاب جرم باشد.

 - کنترل بر رسانه های اجتماعی تا آنجا که به کارگیری خشونت را به حداقل برسانند.

 - برای محو خشونت در همه نهادهای رسمی و غیررسمی تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد. - تبدیل فرهنگ خشونت به مدارای اجتماعی.

 - آگاه سازی جامعه از عواقب رفتار خشونت آمیز.

 - عاری سازی جامعه از کینه و نفرت و جایگزینی عطوفت و مهربانی.
 

خشونت در تقسیم بندی اجتماعی

هر گاه در جامعه یک گروه از گروه دیگر متمایز و تفکیک شود فاصله اجتماعی رخ می دهد و این امر عواقب دیگری با خود به همراه می آورد. افرادی که

خود را در گروه خودی قرار می دهند اعمال خشونت را در مورد گروه بیرونی امری مشروع و طبیعی تلقی می نمایند و نسبت به سایرین، خود را محق

می دانند همانند تماشاگران تیم فوتبال که هر کدام گروه خود را خودی و گروه دیگری را بیرونی می خوانند. عواقب چنین تقسیم بندی را بارها بین

تماشاگران شاهد بوده ایم. برخوردهای خشونت آمیز حتی در بیرون از زمین فوتبال، خرد کردن شیشه اتومبیل ها، پاره کردن روکش صندلی ها به

طوری که درگیری دو گروه فوتبال، کشته نیز بر جای نهاده است. به طور کلی در جوامع توسعه نیافته از لحاظ سیاسی این معضل خود را بیشتر نشان

می دهد. در جوامعی که فرهنگ گفت و شنود و بحث دو طرفه و تبادل نظر دموکراتیک وجود نداشته و یا قوت ندارد، روابط نابرابر قدرت نیز عامل اعمال

خشونت از جانب اشخاص دارای قدرت بیشتر نسبت به اشخاص

دارای قدرت کمتر روا می شود و نارضایتی گروه مقابل نیز از طریق رفتار خشونت آمیز ابراز می گردد.

 


نظریه هایی درباره خشونت

نظریه هایی درباره خشونت
 اریک فروم معتقد است که انسان دارای نوعی از پرخاشگری بالقوه و ذاتی است که اساساً در پاسخ به تهدید علایق حیاتی او به طور اعم بروز می کند. این خشونت برای حفظ زیست، دفاعی ضروری است ولی نوع دیگر آن غریزی نیست بلکه تحت تاثیر یادگیری و محیط فرهنگی و اجتماعی انسان است.
 فلاسفه و دانشمندان هر یک به فراخور دیدگاه خود انسان را تعریف کرده اند . براساس این تعاریف؛ یکی از ویژگیهای او را در نظر گرفته اند مانند تفکر، نطق، اجتماعی بودن، خنده و... در یکی از تعاریف، الیوت ارنسون می گوید: انسان، حیوان پرخاشگر و ستیزه جوست. با این تعریف این سؤال مطرح می شود آیا واقعا ًپرخاشگری در انسان فطری است و در ذات او موجود است؟ یادگیری تا چه حد در پرخاشگری مؤثر است؟
 ژان ژاک روسو می گوید: انسان در محیط طبیعی، موجودی مهربان، شاد و خوب است. قیود اجتماعی او را مجبور به پرخاشگری و فساد می کند این نظریه و نمونه های دیگر به جنبه اکتسابی یادگیری پرخاشگری تأکید دارند همچنانکه فرزند خانواده خشن هرگز مهربان و صبور نخواهد بود.
 «حسن هرگز نمی توانست با فرزندش با مهربانی رفتار کند تمام وظایف خود را انجام می داد ولی توأم با خشونت و پرخاشگری. بررسی زندگی دوران کودکی حسن نشان می دهد که او نزد نامادری خشن پرورش یافته و هرگز جز پرخاشگری رفتاری دیگر را نیاموخته است. »

 

بسیاری از اندیشمندان از جمله پروفسور عدل معتقد بوده اند که انسان در محیط طبیعی خشن و بی رحم است و تنها برقراری نظم و تربیت در جامعه می تواند او را مهار کند و یا سبب تصعید غرایز طبیعی پرخاشگرانه او بشود.
 نوربرت الیاس، جامعه شناس آلمانی در کتاب فرآیند تمدن (۱۹۳۹) چنین بیان می کند که در تمدنهای ابتدایی بشری، استفاده از زور و اجبار عاملی بود که افراد در جامعه را مجبور به قبول حقوق و حد و مرز زندگی دیگران می کرد. این تعریف از متدین بودن را می توان تا حد قابل قبولی به مفهوم«تقوا » منطبق دانست که در ادیان الهی نسبت به آن تأکید بسیار شده است. نتیجه اینکه متدین بودن و تقوا داشتن عامل مهمی در رعایت حقوق، مدارا و پرهیز از رفتار خشونت آمیز با دیگران است. واقعیت نیز چنین است که شخص هنگامی از روشهای خشونت گرایانه استفاده می کند که نتوانسته باشد دیگران را تحمل کند و در مواجه شدن با دیگران برای رعایت و تحمل دیگری، ترمزهای درونش عمل نکنند.
 نوربرت الیاس معتقد است که خشونت پدیده ای است که در فرآیند اجتماعی شدن آموخته می شود و از آنجایی که عدم خشونت ورزی به سطح تمدن جامعه و رشد فرهنگ احترام به شخصیت و عقاید دیگران و روشهای زندگی و شیوه های رفتاری دیگری و شکل گیری فرهنگ دموکراسی در جامعه مربوط است به نظر می رسد که محو خشونت ممکن نیست مگر آنکه در همه نهادهای رسمی و غیررسمی (مانند مدرسه و خانواده) خرد و کلان جامعه تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد، تنها در این صورت فرهنگ خشونت ورزی جای خود را به مدارای اجتماعی خواهد سپرد.
 

روز جهانی رفع خشونت علیه زنان.


عوامل ایجاد خشم

رفتارهای پرخاشگرایانه یکی از مشکلات مهم و اساسی در هر جامعه ای است و به دلیل اهمیت آن به اینگونه رفتار در دوران کودکی و

به خصوص دوران نوجوانی بیشتر توجه می شود. نکته عمده در در قلمرو پرخاشگری، از مفهوم آن ناشی می شود. مفهومی که در

عین حال ساختارهای خصومت، خشم، پرخاشگری را در بر می گیرد. هاولز و رایت 1987 کوشش کردند تا تمایز بین اصطلاحات را بر

اساس توصیف خشم، به عنوان یک حالت برانگیختگی هیجانی، خصومت، به عنوان یک بازخورد به همراه یک ارزیابی منفی بلند مدت

از دیگران و وریدادها و پرخاشگری را به عنوان رفتاری آشکار، درگیر شدن وآسیب رساندن به دیگران مشخص کنند، اما آنها اصطلاحاتی را

تعریف می کنند که به یکدیگر وابسته هستند. هر چند واژه خشونت را به معانی مختلف تعریف می کنند، اما تعاریف اکثر محققان به

کارگیری نیروی بدنی، برای اسیب رساندن به دیگران را در بر می گیرد.

در کل پرخاشگری  وخشونت ممکن است به شکل های مختلفی ، مانند آزار و اذیت دیگران، کتک زدن، دشنام دادن و ... جلوه گر شود و

هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری است.

فیندلر و همکاران دریافتند که کنترل خشم به عنوان یک رویکرد شناختی – رفتاری رفتار مخرب را کاهش می دهد و خود کنترلی را در

نوجوانان پرخاشگر در موقعیت های مختلف بهبود می بخشد.

پژوهشگران عوامل ایجاد رفتارهای فرد را به سه دسته تقسیم می کنند.

1- عوامل درودنی یا انگیزشی. این عوامل باعث ایجاد انگیزه و تمایل در فرد شده و او را به سوی رفتار پرخاشگرایانه سوق می دهد.

2- عوامل بازدارنده حضور این عوامل. در شخصیت فرد از ابراز خشونت جلوگیری می کند

3- عوامل موقعیتی یا محیطی. رفتار فرد نه تنها تحت تاثیر شخصیت وی قرار می گیرد بلکه متاثر از موقعیت  و شرایطی است که فرد در

آن قرار دارد. بدین ترتیب برای انجام یک عمل خشونت آمیز یا پرخاشگرایانه لازم است عوامل انگیزشی بر عوامل بازدارنده غلبه نماید.

سلسله مراتب خشونت